بانک آموزشی

بانک آموزشی

نرم افزار - سخت افزار - طراحی - برنامه نویسی _ ویروس شناسی ...
بانک آموزشی

بانک آموزشی

نرم افزار - سخت افزار - طراحی - برنامه نویسی _ ویروس شناسی ...

چرا خانم ها ارتباط جنسی را متوقف می سازند

تصورات کلیشه ای متعددی وجود دارد و حاکی از این مطلب است که وقتی دو نفر در یک رابطه دو جانبه ی تعهد آور قرار دارند و پس از گذشت مدت زمانی دیگر با هم ارتباط جنسی برقرار نمی کنند، تنها کسی که پایان این رابطه را طلب می کند بدون شک خانم است. در یک چنین حالتی خانم ترجیح می دهد کتاب بخواند، به موهایش رسیدگی کند، لباس ها به خشکشویی ببرد و خلاصه هر کاری که ممکن است انجام دهد، فقط ارتباط صمیمانه فیزیکی با همسر مهربان و دوست داشتنی خود برقرار نکند. البته او همیشه اینگونه نبوده؛ به هر حال زمان هایی وجود داشته که ارتباط آنها پر شور و حرارات بوده و هر دو نفر برای هم از جذابیت بالایی برخوردار بوده اند؛ اما در حال حاضر باید با تاسف زیاد گفت که آن عشق و شور و حرارات اولیه از بین رفته و خبری از آن نیست.

روانپزشکان بر این باور هستند که از میان 20 میلیون زوجی که رابطه زناشویی خود را به تازگی آغاز کرده اند و کمتر از 10 مرتبه در سال با هم ارتباط جنسی برقرار می کنند تقریباً نیمی از آنها به دلیل تصمیم جنس مونث یک چنین رابطه ای را تجربه می کنند. البته اخیراً کتابی با عنوان "شوهرم دیگر رابطه جنسی نمی خواهد" (هنگامیکه آقایون از ادامه برقراری رابطه جنسی سرباز می زنند و اینکه خانم ها چه عکس العملی انجام می دهند) در حال چاپ و انتشار می باشد. این کتاب از طریق انتشارات هارپر ویلیامز و ویلیام مارو در ژانویه سال 2008 به نشر انبوه خواهد رسید. ما مطمئنیم که میلیون ها نفر به این کتاب علاقمند خواهند شد و همچنین این کتاب می تواند کمک بزرگی به آنها باشد به ویژه زمانیکه جنس مذکر تصمیم به متوقف ساختن ارتباط جنسی میگیرد.

زمانی که ما مشغول تحقیق و بررسی پیرامون این کتاب بودیم با مردهای بسیار زیادی برخورد می کردیم که در زندگی های مشترکی قرار داشتند که هیچ گونه ارتباط جنسی با همسران خود برقرار نمی کردند، اما درصد بسیار زیادی از این افراد اظهار می داشتند که این همسرانشان هستند که از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند نه خود آنها. این مردها گیج می شدند، از نظر عاطفی و روحی آسیب می دیدند و از اینکه شریک زندگیشان تمایلی به آنها ندارد، احساس ناخوشایندی پیدا می کردند. برخی از آنها حتی دلیل یک چنین مسئله ای را نیز نمی دانستند و از ما سوال می کردند که چرا یک چنین اتفاقی در زندگی شان روی داده و برای بازگرداندن شور و حرارات و عشق و علاقه اولیه به زندگی خود چه کاری می توانند انجام دهند. بسیاری از آقایون هم برای ما نامه نوشته و از ما درخواست می کردند که این قضیه را از نقطه نظر خانم ها بررسی کنیم. ما هم برآن شدیم تا تحقیقات جدید خود را در این مورد که چرا خانم ها ناگهان از ادامه برقراری رابطه جنسی صرفنظر می کنند، شروع کنیم.

در هر صورت باید توجه داشت که پاسخ به این پرسش امر ساده ای نیست. عدم تمایل به شریک زندگی معمولاً مقوله ای است که به دلیل مسائل مختلف ایجاد می شود و امروزه جزء یکی از حادترین مشکلات مربوط به روابط جنسی میان همسران قلمداد میشود. از نظر پزشکی به این بیماری "اختلال عدم تمایل جنسی" (HSDD) اطلاق میشود. انجمن روانشناسی امریکا آن را به عنوان " غیاب یا کمبود تمایلات و افکار جنسی کافی برای برقراری یک رابطه جنسی می داند که منجر به ایجاد استرس ها و اضطراب های درونی و بیرونی در فرد شده و دلیل آن هم به خاطر مصرف الکل یا دارو و یا مواد مخدر نیست."

البته باید توجه داشت که اگر فردی در یک رابطه طولانی مدت شهوت بالایی از خود نشان نمی دهد و این امر هیچ گونه ناخوشی را برای هیچ یک از آنها ایجاد نکند، نمیتوان نام بیمار بر او گذاشت و او را دچار اختلال HSDD دانست. در این قسمت نکته ای کاملاً بدیهی اما در عین حال مهم وجود دارد. اگر دو نفر با علاقه ی زیاد با هم ازدواج کنند، و پس از مدتی رابطه جنسی برای هر دوی آنها از اهمیت بالایی برخوردار نباشد (و اصلاً رابطه به دلیل یک چنین مسئله ای ایجاد نشده باشد) آنها در زندگی خود به مشکلی برخورد نخواهند کرد چرا که هیچ یک از این دو نفر هیچ گونه استرس بیرونی و یا درونی را متحمل نشده و بر شخص مقابل نیز متحمل نمی کنند.

اما متاسفانه همیشه اوضاع به همین آرامی و ملایمت پیش نمی رود. در بیشتر موارد یکی از طرفین تمایل شدیدی به برقراری این رابطه از خود نشان می دهد و طرف دیگر هیچ گونه میلی به انجام این کار ندارد. چرا؟ چه نوع اختلاف های جنسی ممکن است در یک چنین شرایطی وجود داشته باشد که یک نفر منزجر شده و دیگر تمایل پیدا میکند؟

در این قسمت قصد داریم تا مروری بر روی چند پاسخ ابتدایی که روانپزشکان در این مقوله مطرح کرده اند، داشته باشیم.

زمانی که با خانم ها صحبت می کنیم تعداد بسیار زیادی از آنها در پاسخ به پرسش ما می گویند که خودشان هم نمی دانند. آنها گیج می شوند و آرزو می کنند که ای کاش شهوت و حس علاقه ی خود را مجدداً باز یابند. برخی دیگر قدری ریزتر شده و مسائلی نظیر نزدیکی دردآور، عصبانیت و افسردگی را از جمله دلایل خود برای عدم علاقه به این ارتباط ذکر می کنند. برخی دیگر هم اظهار می دارند که می خواهند به طور قطع مطمئن باشند که باردار نمی شوند.

اجازه دهید با مثالی این مطلب را بهتر توجیه کنیم: احساس درد در حین برقراری رابطه جنسی برای یک خانم به بدی احساس عدم توانایی در نعوذ برای یک مرد می باشد. اکثر خانم ها خجالت می کشند که در این مورد با همسران خود صحبت کنند و در عوض ترجیح می دهند که در سکوت رنج کشیده و از برقرای رابطه جنسی امتناع ورزند. به هر حال اگر رابطه جنسی با درد شدید همراه باشد، آنوقت چه کسی دوست دارد یک چنین رابطه ی دردآوری را تجربه کند؟ همچنین این امر عواقب متعدد روانی و جسمانی را نیز با خود به همراه خواهد داشت. درمان برخی افراد بسیار ساده بوده و تنها با تجویز مصرف دز پایینی هورمون های مخصوص قابل درمان می باشد. درمان برخی دیگر قدری دشوار بوده اما هنوز هم می توان به بهبود آنها امیدوار بود.

افسردگی نیز یکی دیگر از دلایل عمده تحلیل شهوت جنسی در خانم ها به شمار میرود و باید اظهار داشت که بسیاری از قرص های ضد افسردگی نیز می توانند به عنوان دلیل کاهش میل جنسی در خانم ها به شمار روند. داروهایی که به نوعی بازدارنده جذب مجدد سروتین هستند، نه تنها تمایل جنسی را کاهش می دهند بلکه می توانند توانایی حس عشق ورزی و رابطه رمانتیک را نیز به طور موقتی از فرد بگیرند.

برخی خانم ها نیز به دلیل عصبانیت هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با همسران خود ندارند. آنها تصور می کنند که آقایون باید بیشتر در کارهای خانه به آنها کمک کنند و بیشتر با بچه ها باشند. گاهی اوقات هم مشکوک می شوند که شاید همسرشان معشوقه دارد و یا متوجه می شوند که چند سال قبل معشوقه داشته و این امر آنقدر برایشان گران تمام می شود که بیش از اندازه از نظر روحی آسیب میبینند و به هیچ وجه نمی توانند همسر خود را ببخشند. برخی از خانم ها هم میگویند که همسرشان اضافه وزن پیدا کرده و دیگر نمی تواند مانند گذشته آنها را تحریک کند. عده ی دیگری هم اظهار می دارند که تماشای تلویزیون یا بازی های ورزشی برای شوهرانشان از صحبت کردن با آنها مهم تر است و خانم هم دیگر نمیتواند یک چنین شرایطی را تحمل کند. همه این ناراحتی ها روی هم جمع شده و سبب میشود که احساس نزدیکی که خانم نسبت به همسر خود دارد از بین برود. بعد خانم به عنوان نوعی مجازات از برقراری رابطه جنسی خودداری می کند و به جای هر کار نادرستی که آقا انجام می دهد، خانم مجازات های جنسی را شدید تر می کند.

بعضی از خانم ها هم به طور کلی خسته می شوند، آنها فقط در صورتی می خواهند رابطه جنسی داشته باشند که این رابطه واقعاً ارزشش را داشته باشد در غیر اینصورت هیچ دلیلی برای برقراری چنین رابطه ای احساس نمی کنند.

ما در مورد این مطلب که چرا آقایون از برقراری رابطه جنسی امتناع می ورزند به طور گسترده مطالعه و تحقیق انجام دادیم و در میان یافته های خود به دلایل بسیار عجیبی برخورد کردیم؛ اما اکنون که قصد داریم در مورد خانم ها نیز مطالعات خود را شروع کنیم، مطمئنیم که به موارد جالب تر و تعجب آورتر بیشتری برخورد خواهیم کرد. خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم نظرها و پیشنهادات شما را نیز در این رابطه بشنویم. اگر شما هم جزء افرادی هستید که در یک زندگی زناشویی بدون رابطه جنسی به سر می برید، و خانم کسی است که از برقراری این رابطه امتناع می ورزد، ما را هم در جریان بگذارید.

نویسنده: سوده

15 تکنیک آموزشی مدیریت مالی برای کودکان

معرفی پول به کودکان

پول تمام انسان ها را – چه کودک و چه بزرگسال- در موقعیتی قرار می دهد که نیاز به تصمیم گیری و انتخاب پیدا می کنند. آموزش، تشویق، و توانا ساختن کودکان در نحوه خرج کردن پول، آنها را قادر می سازد تا بهتر بتوانند درآمدهای خود را در آینده پس انداز کنند و قسمت اعظمی از دارایی های خود را در آن زمان ذخیره سازند. اگر کودکان به طور مکرر در تصمیم های روزانه ی خود خرج کردن پول هایشان را انتخاب کنند، این امر در آینده ی مالی و اقتصادی آنها نیز تاثیر منفی می گذارد. در این  قسمت قصد داریم تا شما را با 15 شیوه ی ساده اما کارامد آشنا کنیم که به واسطه ی آن بتوانید مدیریت مالی را به فرزندان خود آموزش دهید.

1- به محض اینکه کودکان شمارش را یاد گرفتند، پول را به آنها معرفی کنید. نقش فعالی در فراهم کردن اطلاعات برای آنها داشته باشید. مشاهده و تکرار، دونمونه از راههای مهمی هستند که کودکان به واسطه ی آنها می توانند چیزهای زیادی یاد بگیرند.

2- با کودکان در مورد ارزش هایی که شخصاً برای پول قائل می شوید، صحبت کنید. به بچه ها بگویید که چگونه می توانند پول هایشان را پس انداز کنند و از این مهمتر به آنها آموزش دهید که چگونه می توانند پول هایشان را هوشمندانه خرج کنند.

3- به فرزندانتان کمک کنید تا اختلاف میان نیاز، خواسته، و آرزو را به خوبی درک کنند. این امر به آنها کمک می کند که در آینده تصمیم های عاقلانه تری در مورد نحوه ی خرج کردن پول هایشان بگیرند.

4- هدف مندی اهمیت بالایی در یادگیری ارزش پول و پس انداز کردن دارد. انسان ها چه در دوره های ابتدایی زندگی و چه در میانسالی تا هدفی را برای خود تعیین نکنند، نمی توانند به آن دست پیدا کنند. در این قسمت می توانید هر وسیله ی بازی و یا آیتم های دیگری را که کودک از شما تقاضای خرید آن را می کند به صورت هدف آنها قرار دهید. چنین هدف سازی هایی به کودکان کمک می کند که یاد بگیرند که در قبال خواست هایشان مسئولیت پذیر باشند.

5- ارزش پس انداز کردن را در مقابل خرج کردن، به کودکان آموزش دهید. به کودکان یاد بدهید که اگر پول هایشان را پس انداز کنند، می توانند سودی که برایشان در بر دارد را به مبلغ اولیه ی پول خود اضافه کنند. اگر کودکان پولی را در خانه پس انداز کرده اند، سعی کنید خودتان بر روی آن مقدار پول به آنها سود بدهید. به آنها یاد بدهید که میزان سودهای خود را شمارش کرده و ببینند که چقدر سریع میزان سپرده های آنها افزایش پیدا می کند. دیری نخواهد گذشت که خودشان متوجه می شوند که سریع ترین راه برای رسیدن به اعتبار بالا، پس انداز کردن مکرر پول هاست. گاهی اوقات والدین هم با کودکان همراه شده و در پس انداز کردن پول ها با یکدیگر مسابقه میدهند.

درآمد و تصمیم گیری در مورد نحوه ی خرج کردن

6- زمانی که به فزرندان خود پول تو جیبی می دهید، قدری اضافه تر بدهید تا تشویق به پس انداز کردن شوند. به عنوان مثال اگر میزان پول تو جیبی هفتگی آنها 5 هزار تومان است، به آنها 6 هزار تومان بدهید تا حداقل بتوانند 1هزار تومان آنرا پس انداز کنند. اگر هر هفته هزار تومان پس انداز کنند و شما هم به آنها سود 5 درصدی بدهید، پس از یکسال مبلغ قابل توجهی را پس انداز خواهند کرد.

7- کودکان را به بانک ببرید و برایشان حساب باز کنید. باز کردن زود هنگام حساب پس انداز یکی از راههای است که می تواند آینده ی مالی کودکان را تضمین کند. به خاطر داشته باشید که اگر زمانی که ازشما تقاضا کردند که برای خرید مبلغی از حسابشان بردارند، نباید با آنها مخالفت کنید. این کار ممکن است آنها را به طور کلی از پس انداز کردن دلسرد کند. شما همچنین می توانید بچه ها را با بازار اوراق بهادار آشنا کنید. اوراق بهادار دارای ارزش هستند، سود دهی بالایی دارند، و به صورت پول نقد نیستند که هر زمان که اراده کنند بتوانند آنرا خرج کنند. برخی از انواع اوراق بهادار نیز هستند که برای دانشجویان معاف از مالیات می باشند. می توانید اوراق بهادار را به صورت هدیه به کودکان خود بدهید. با این کار فرزند شما به سرعت آن را نمی فروشد و برای هدف سازی های بیشتر نیز تشویق خواهد شد.

8- حفظ پیشینه ی خوب در پس انداز و سرمایه گذاری از دیگر نکات مهمی است که جوانان باید یاد بگیرند. برای آسان تر کردن کار می توانید از 12 پاکت نامه استفاده کنید؛ برای هر ماه یکی؛ و یک عدد پاکت بزرگتر که بتوانید کلیه ی پاکت ها را در آن جای دهید. این سیستم را در مورد تمام فرزندان خود اجرا کنید. کودکان را تشویق کنید که رسید کلیه ی اجناسی را که می خرند در پاکت قرار داده تا به درستی متوجه شوند که با پول هایشان چه کاری می کنند.

9- با کودکان به خرید بروید و به آنها نحوه صحیح خرید کردن و ارزش پول را آموزش دهید. رفتن به سوپر مارکت معمولاً اولین تجربه کودکان در یادگیری خرج کردن پول است. معمولاً 3/1 درامد خانواده صرف خرید از سوپر مارکت و تهیه ی مایحتاج روزانه زندگی می شود. خرج کردن صحیح پول در سوپرمارکت (استفاده از کوپن، خرید از حراجی ها و بررسی اختلاف قیمت) می تواند به صورت سالیانه چیزی در حدود یک میلیون و هشتصد هزار تومان برای شما ذخیره مالی در بر داشته باشد. برای اینکه به جوانان خود کمک کنید که این درس را آموش ببینند، باید به آنها یاد بدهید که چگونه می توانند برای مصرف غذاهای به صرفه تر برنامه ریزی کنند، از دور ریختن غذاها جلوگیری کرده و نحوه ی صحیح استفاده مجدد از باقیمانده غذاها را نیز به آنها آموزش دهید. زمانیکه که بچه ها را به مغاره های مختلف دیگر می برید، می توانید مقوله ی پیش خرید و پس انداز کردن بیشتر را نیز برای آنها بازگو کنید. با آنها پیرامون مطالبی نظیر قیمت، کیفیت، تعمیرات،خدمات پس از فروش و سایر مواردی که برای مشتری از اهمیت بالایی برخوردار است صحبت کنید. خرج کردن پول زمانی که به درستی برنامه ریزی شده باشد، لذت بخش خواهد بود؛ اما اگر خرج کردن های ما از روی برنامه ریزی نباشد، 20 تا 30 درصداز پولمان حرام خواهد شد.

10- به جوانان اجازه دهید تا برای خرج کردن پول هایشان خودشان تصمیم بگیرند. چه تصمیم گیری های آنها مناسب باشد، چه در تصمیم های خود موفق نباشند، به هر حال از تصمیم گیری های خود لذت خواهند برد. در چنین حالتی پیش از اینکه تصمیم های بیشتری پیرامون خوابیدن صورت پذیرد، باید در مورد باید ها و نباید های پول خرج کردن با آنها بیشتر صحبت کرده و توضیحات بیشتری را در اختیارشان قرار دهید. از آنها بخواهید که در زمان پول خرج کردن از حس ششم خود استفاده کنند. همچنین باید پیش از خرید کردن تحقیق کرده و منتظر زمان مناسب برای خرید کردن شوند و در زمان خرید به طور کامل از اختیار خود در انتخاب بهره بگیرند. به این منظور می بایست سه آیتم دیگری را که با همان پول می توانند خریداری کنند، در نظر گرفته و سپس تصمیم بگیرند که خرید کدام یک از آیتم ها ضروری تر است.

خرید صحیح

11- به کودکان خود نحوه ی صحیح ارزیابی تبلیغاتی که از تلویزیون و رادیو پخش می شود را آموزش دهید. آیا محصول دقیقاً همان امکاناتی را که در تبلیغ پخش می شود، ارائه می دهد؟ آیا قیمت ارائه شده، قیمت حقیقی کالاست؟ آیا محصولات مشابهی وجود دارند که بتوانند همان کار را با قیمت مناسب تری انجام دهند؟ به آنها یاداوری کنید که اگر کالایی به نظر خیلی به صرفه و کارامد می رسید، در خرید ان تعلل نورزند.

12- کودکان را با خطرات پول بهره ای آشنا کنید. اگر هنگامیکه از شما پول قرض می گیرند از آنها سود دریافت کنید، آنوقت متوجه می شوند که قرض گرفتن پول دیگری تا چه اندازه برایشان گران تمام می شود. به عنوان مثال پرداخت قسطی یک تلویزیون 499 هزارتومانی، در 12 ماه آن هم ماهی 31.850 با سود 18.8 درصد به آن معناست که خریدار برای آن 575 هزار تومان هزینه متقبل شده است.

13- زمانی که در رستوران ها از کارت اعتباری استفاده می کنید، به کودکان خودنحوه کار کردن با آن را آموزش دهید. به کودکان خود آموزش دهید که چگونه باید انعام ها را حساب کنند و آنها را از طرق مختلف سوء استفاده هایی که ممکن است از کارت اعتباری پدید آید، آگاه کنید.

14- در فراهم آوردن کارت اعبتاری برای جوانان، حتی زمانیکه وارد دانشگاه می شوند نیز محتاط باشید. کارت های اعتباری یک پیام بیشتردر بر ندارند: "خرج کن!" بیشتر نوجوانان و جوانان ترجیح می دهند پول های حساب خود را صرف مخارج روزانه کنند، به جای اینکه آن را برای مواقع ضروری نگه دارند. به همین دلیل بسیاری از این دانش آموزان مجبور می شوند کلاس های خود را نروند و به جای آن مشغول شغل های پاره وقت شوند تا اقساط کارت اعتباری شان را پرداخت نمایند.

15- برای بحث های خانوادگی در مورد مسائل مالی برنامه ای مدون تنظیم کنید. این امر برای بچه های کوچکتر هم مفید خواهد بود. در این جلسات خانوادگی می توانید در مورد موضوعاتی نظیر تفاوت های موجود میان پول نقد، چک، و کارت های اعتباری؛ پرورش عادات صحیح در خرج کردن پول، نحوه ی اجتناب ار مصرف بی مورد از کارت های خودپرداز؛ و فواید پس انداز کردن و رشد سرمایه گذاری با کودکان خود به بحث و گفتگو بنشینید. با نوجوانان و جوانان خود نیز می توانید درمورد این مطلب که اوضاع و احوال اقتصاد محلی و جهانی در چه شرایطی است، صحبت کنید. به آنها یاد بدهید که چگونه می توانند در مصارف خانگی صرفه جویی کرده و در مقابل خرج کردن چه گزینه های دیگری پیش روی آنها قرار خواهد داشت.

کلیه ی این اطلاعات در طول مرحله ای که کودکانتان درگیر مسئولیت های بیشتری می شوند، برای بهبود اقتصادی فردی آنها از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.

نویسنده: سوده

ازدواج و انواع کاراکترهای شخصیتی

 

مـدل مـدرن شخصیتی که این روزها ارائه میگردد بیشتر بر
روی درک دو جانبه ی افراد تاکید دارد. افزایش درک و بینش
معمولاً روابط افراد را بهبود بخشیده و رفتارهای مثبت را در
مقابل افراد دیگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ایـن قـبیل
رفـتارهای مثبت می توان به درک دو جانبه، قدردانی و
احترام
اشاره کرد.

 

اما دو نفر باید دارای چه تیپ شخصیتی باشند که میزان درک دو جانبه ی آنها در یک زندگی مشترک بیش از پیش افزایش پیدا کند؟

چگونه می توان از این تکنیک مدرن در زندگی زناشویی بهره برد؟

ابتدا اجازه دهید بر روی این مطلب تمرکز کنیم که از این تکنیک در چه بخش هایی از زندگی مشترک نمی توان استفاده کرد:

  • تصمیم گیری در مورد موفقیت و یا شکست یک رابطه
  • انتخاب همسر
  • تعیین نقش هایی که هر یک از طرفین باید در زندگی بر عهده بگیرند
  • سعی برای تغییر یکی از رفتارهای شریک زندگی

با این وجود تکنیک حاضر می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:

  • درک بهتر شریک زندگی
  • احترام گذاشتن به تفاوت ها و همکاری در زندگی
  • تشخیص دلایل درگیری و مشکلات، و برقراری بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات
  • اثبات همکاری هر دو نفر در زندگی
  • تشخیص نیازهای خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهی قابلیت های زندگی، و رفع نیازهای دوجانبه

آیا تیپ شخصی بر روی این امر که با چه کسی ازدواج خواهید کرد تاثیر گذار است؟

این یک سوال جالب و در عین حال بحث برانگیز است. دلایل بسیار زیادی وجود دارند که در فرد حس نیاز به شروع یک زندگی مشترک را ایجاد می کنند که در این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 

  • علاقه
  • جذابیت
  • کسی که او را ملاقات کرده اید
  • ارزش ها
  • و غیره ...

شخصیت -اگر فرض کنیم که می تواند بر روی انتخاب شریک زندگی تاثیر بگذارد- میتواند جزء یکی از هزاران عاملی محسوب شود که می توان بر روی تشکیل خانوده تاثیر بگذارد. چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که فرد تمایل دارد با چه تیپ شخصیتی ازدواج کند؛ اما به طور کلی در این زمینه 3 نظریه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصری به هر یک از آنها خواهیم داشت:

1- کاراکتر افراد بر روی انتخاب همسر بی تاثیر است

افرادیکه طرفدار این عقیده هستند بر این باورند که در هنگام تشکیل زندگی مشترک عوامل بیشماری وجود دارد و فاکتورهای بسیار پر ارزش تری وجود دارند که مقوله ی "کاراکترهای فردی" اصلاً به چشم نمی آیند. البته همه ی افراد در حین انتخاب شریک به خصوصیات فردی او به طور کلی نگاهی می اندازند اما هیچ الگویی با عنوان "جذابیت شخصیتی" وجود ندارد. با توجه به این تئوری کلیه تحقیقاتی که در این مبحث انجام گرفته شده است هیچگونه ارتباط یک به یکی را میان شخصیت و ازدواج قائل نشده است.

2- ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که از نظر شخصیتی کاملاً با او متفاوت هستیم

کسانی که بر این مطلب عقیده دارند، تصور می کنند که انسان ها جذب افرادی میشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصیاتی مجزا با خودشان دارند. گاهی اوقات این تئوری با اتکا به نظریه ی "تضاد خواهی" توجیه می شود. همچنین این گروه از افراد در توجیه تئوری خود اینطور توضیح می دهند که افرادی که دارای قابلیت های متفاوت هستند می توانند مهارت های مختلفی را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانایی های یکدیگر می توانند در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند.

3- ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که شبیه خودمان باشد

دو کتاب در زمینه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسیده اند که هر یک از آنها حرف های زیادی برای گفتن دارند. در کتاب نخست با نام "لطفاً درکم کن" با اتکا به تئوری تضاد خواهی توجیه مناسبی برای انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب دیگر با نام "استعدادهای مختلف" به این نکته توجه شده که اولویت های افرادی که با هم ازدواج می کنند تا چه حد شبیه به یکدیگر است. نتیجه ی تحقیقات آنها بدین شرح است:  

تعداد اولویتهای مشترک

درصد واقعی

درصدر تخمین زده شده توسط پژوهشگران

 

هر 4 تا

9%

6%

 

3

35%

25%

۲

33%

37%

۱

19%

25%

۰

4%

6%

 این جدول حاکی از آن است که شباهت موجود میان افراد خیلی بیشتر از میزان تفاوت های آنهاست. با این وجود آمار و ارقام بدست آماده به جای اینکه پاسخگوی سوالات باشند، به همراه خود پرسش های بیشمار دیگری را نیز مطرح می کنند. به عنوان مثال شاید بتوان گفت که افرادی که دارای تفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر می شوند، اما شباهت های موجود سبب می شوند که ارتباط برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند. حال اجازه دهید تا نگاهی به تحقیقات "کتل" داشته باشیم.

این تحقیقات بر روی زوج های بیشماری انجام گرفت و پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که تمام زن و شوهر هایی که در روابط پایدار و دائمی قرار داشتند، دارای نقاط مثبت و همه افرادی که پایه های زندگی شان متزلزل بود و در حال جدایی بودند، دارای وجوه اشتراک منفی بودند. البته در این میان مطالب جالب دیگری نیز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگی مشترکی که در آن هر دو نفر حس سلطه گرایانه داشتند، دیری نمی پایید. نهایتاً کتل به این نتیجه دست پیدا کرد که 2 اصل جداگانه برای ایجاد ثبات در زندگی مشترک وجود دارد:

1- درجه شباهت دو نفر به یکدیگر.

2- میزان حمایتی که هر یک از طرفین می تواند در قبال نداشته های طرف دیگر از خود نشان دهد.

به طور حتم آگاهی از خصوصیات فردی افراد و اطلاع از تیپ شخصیتی طرف مقابل میتواند به ما کمک کند تا اهمیت گزینه دوم را به خوبی درک کنیم و به این طریق بهتر خواهیم توانست که شریک زندگی خود را حمایت کنیم.

نویسنده: سوده

جاذبه در مقابل عشق

 

وقـتی اولیـن بار کسی را می بیـنیم، صرفنـظر از مـحیـط یـاطریقه این ملاقات، یا مجذوب اومی شویم یا نمی شویم.ایـن مجذوبـیت اولیـه اگـر دنـبال شود، سرانجام به دوستی منـجر شـده و بـعد ممـکن است از حصار و موانعی که برای مـحافظت از خـود در اطرافمان کشیده ایم عبور کرده تـبدیل
به عشق شود.

جاذبه معمولاً تصمیم آنی از دوست داشتن یا نداشتن است که به معیارهای ناخودآگاه ما برمی گردد. وقتی کسی را رو در رو ملاقات کنیم، سعی می کنیم او را با معیارهای فیزیکی و ظاهری بسنجیم. اگر از طریق نامه، تماس های تلفنی یا چت های اینترنتی با کسی آشنا شویم، سعی می کنیم از طریق نحوه صحبت کردن و گفتگویشان و اینکه چقدر حرف زدن با آنها برایمان جالب و سرگرم کننده است، آنها را بسنجیم.

کاملاً حقیقت دارد که در اینترنت مردم می توانند هر طور که بخواهند رفتار کنند، و هر شخصیتی باشند که می خواهند. اما آخر کار خودِ واقعیشان از شکاف شخصیتی که برای خود ساخته اند به بیرون نفوذ می کند و خودِ واقعیشان را می بینیم. نکته اخلاقی این چیست؟ اینکه بهتر است خودمان باشیم. چون ممکن است روزی پیش بیاید که مجبور شوید یا بخواهید که فرد آنطرف مکالمه اینترنتی را ملاقات کنید.

از طرف دیگر وقتی خودِ واقعی طرف مقابل را ملاقات می کنید، یادتان باشد که زمان باعث شده آن فرد را دوست داشته باشید، به خاطر چیزی که در فکرشان و قلبشان است. ممکن است تصور کنید آن معشوقی را پیدا کرده اید که دقیقاً مثل شما فکر میکند و دقیقاً مثل شما احساس می کند.

هیچ کس کامل نیست. همه ما اشکالات و نقص هایی داریم. اینکه بخواهیم فرد "مناسب" را برای خودمان پیدا کنیم اشکالی ندارد. اما اگر بخواهیم فرد "کامل" را پیدا کنیم، به جرات می توانم بگویم که غیر ممکن است. چون هیچ فرد کاملی وجود خارجی ندارد.

وضعیت ظاهری این فرد به اندازه وضعیت روحی و درونی او اهمیت ندارد. ما عاشق روح افراد می شویم نه قد و قواره و ظاهرشان. و گرچه برای بهتر کردن ظاهرمان می توانیم کارهایی انجام بدهیم، اما این نباید معیار اصلی ما برای دوستی باشد.

ما عاشق قلب انسانها می شویم، عاشق درونشان، خودِ واقعیشان. مسئله مهم همین است.

نویسنده: آرمند

چهار روش برای گفتن "دوستت دارم"

گفتن "دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زیبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا میتواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.

راههای ساده ای وجود دارند که می توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟

1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید

یکی از خصلت های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان می دارد.

به همین دلیل کاملاً معقول می باشد که تا جایی که می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می داند که تا چه اندازه او را دوست می دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می کنید که او در حال حاضر می داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.

همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت هایی که در زندگی بدست می آوریم.

بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می تواند متوجه شود که حرف هایتان از ته دل نخواهد بود.

متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می کنم که....." و یا "من تو را تحسین می کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.

2- کاری کنید که احساس کند شماره یک است

سرسپردگی و تعهد اساس یک رابطه را تشکیل می دهد به ویژه در روابط خانوادگی.

هر چند در یک زندگی مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشویی خود را باید در اولویت کارهای خود قرار دهند، اما هیچ شکی وجود ندارد که هر یک از افراد کارهای بسیار زیاد دیگری نیز برای انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، سایر افراد فامیل و قوم و خویش و سایر مسئولیت های اجتماعی معمولاً وقت بسیار زیادی را از شما گرفته و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید به مسائل زناشویی توجه کنید. با انجام سایر کارها به راحتی توجه تان می تواند از زندگی گرفته شده و زمانی هم که بچه ها را به زندگی مشترک اضافه کنیم، دیگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکای زندگی، به ویژه مادرها زمانیکه بچه دار می شوند، فکر می کنند که تنها الزامی که در زندگی دارند چیزی نیست جز مراقبت و نگهداری از فرزندانشان. تحت این شرایط طرف دیگر زندگی مشترک به کنار زده می شود.

می بایست به این مطلب توجه داشته باشید که همسرتان هم مانند سایر التزام هایی که در زندگی دارید، پر اهمیت است و باید مانند سایر مسائل به او توجه کنید. و این امر میسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاری را از پیش نمی برد و کافی هم نیست. این امر نیازمند عمل کردن از جانب شما می باشد. باید سعی کنید که وقتی را برای همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهید. به نیازهای او بی توجهی نکنید و به خاطر مسائل جزئی با سایر خواست های او مخالفت نکنید. به خاطر اشتباهاتی که انجام می دهد، او را اینگونه تنبیه نکنید که وقتتان را با او صرف نکنید. اگر تصمیم بگیرید که هر شب با دوستانتان بیرون بروید، این امر به هیچ وجه به او ثابت نمی کند که شما دوستش می دارید و قصد دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید. این بر عهده شماست که یک تعادل مناسب میان کارهایتان برقرار کنید.

3- کارهای کوچک خیلی به چشم می آیند

با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی یکی دیگر از راهکارهای ساده ای است که می تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.

مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشئت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان می دهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید. سعی کنید تا جایی که می توانید به خواست ها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش رامرتفع سازید.

با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای او را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.

به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ی مهمی سخنرانی کند، دست پیش بگیرید و به او زنگ بزنید تا ببیند نتیجه کارش چطور شده. کاری را که از شما درخواست نکرده برایش انجام دهید. منتظر نباشید تا از شما درخواست کند تا شانه هایش را پس از یک روز سخت کاری بمالید. پیش از اینکه فرصت مطرح کردن این درخواست را پیدا کند، شما باید آنرا انجام داده باشید. یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید، حتی اگر در مورد چیزی صحبت می کرد که برای شما اصلاً اهمیتی نداشت. و سعی کنید که نصیحت های غیر معقول را برای خودتان نگه دارید.

4- همه چیز او باشید

چه در دوران نامزدی به سر می برید، چه ازدواج کرده اید، موقعیتتان خیلی مهم تر از عنوانی است که بر روی شما گذاشته اند. شما باید دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشید.

حتی اگر فرزند دارد، می توانید مادر فرزندانش هم باشید.

سعی کنید که همه این نقش ها را به طور 100% انجام دهید. دوستی باشید که شاد و صادق است. معشوقه ای باشید که پراحساس و صمیمی است و و محرم اسراری باشید که قابل اعتماد است. باید یک گوش شنوا برای او باشید و فردی باشید که هر موقع خواست، بتواند به شما تکیه کند.

در صورت داشتن همسر، اگر بتوانید یک مادر متعهد باشید، او متوجه می شود که به اندازه کافی دوستش دارید که از بچه هایی که با هم آنها را به وجود آورده اید مراقبت و نگهداری کنید.

اگر بخواهید همه چیز او باشید، باید تلاش کنید و زمان و انرژی صرف نمایید؛ اما این تلاش های شما بیش از گفتن هر گونه "دوستت دارمی" به او اثبات میکند که دوستش می دارید.

زمانیکه چنین شیوه های متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگی روزانه خود تمرین می کنید، مطمئن باشید که پاسخ مثبتی را از سوی شریکتان دریافت خواهید کرد و حتی چه بسا او واکنش های بهتری در مقابل شما انجام خواهد داد.

خوب بنابراین همین حالا دست به کار شوید و به شریک زندگیتان ثابت کنید که چقدر او را دوست می دارید.

نویسنده: سوده

اهمیت پیش نوازی در رابطه جنسی و ازدواج

آیا شما و همسرتان احساس می کنید که زندگی مشترکتان میل و رغبت و گرما و انرژی خود را از دست داده است؟ آیا اشتیاق و فضای رمانتیک رابطه ی خود را از دست رفته تصور می کنید؟ تصور بر این است که وقتی چند سال از زندگی مشترک دو نفر می گذرد، یک چنین حالتی بوجود می آید. اکثر زوج ها می گویند که در ابتدا رابطه ی آنها خیلی گرم و پر شور بوده است؛ اما چه اتفاقی افتاده؟ چه چیزی شور و هیجان ابتدایی را از آنها گرفته؟ پاسخ این سوال کاملاً ساده و قابل درک است.

در ابتدای رابطه طرفین در حال درک و یافتن خصوصیات یکدیگر هستند. آنها تمایل دارند که مرزها و محدوده های یکدیگر را شناسایی کنند. بیشتر زوج ها از زمانی که با یکدیگر آشنا می شوند، تا وقتی که با هم ازدواج می کنند، هیچ گونه رابطه ی جنسی با هم برقرار نمی کنند؛ اما آیا این امر بدان معناست که در دروران عقد هم نمی توانند به هیچ وجه یکدیگر را لمس کنند؟ اصلاً؛ این دقیقاً همان کاری است که در این دوران باید انجام دهند. آنها باید یکدیگر را لمس کرده و نوازش کنند. یکدیگر را در آغوش بگیرند و ببوسند. میل خود را نسبت به دیگری ابراز کنند، و به طرف مقابل نشان دهند که احساس زیادی نسبت به او دارند.

زمانیکه زوجین به مرحله ی معاشقه برسند، از تحریک پذیری بالایی نسبت به هم برخوردار خواهند بود. این مسئله به دلیل امری فرای شیمی مطلوب فی ما بین بوجود می آید و می توان گفت که بخش اعظمی از آن به دلیل نوازش کردن ها و در آغوش گرفتن ها بوجود می آید. دوران ابتدایی ازدواج سرشار است از حمام های آب گرم دو نفره و معاشقه های طولانی مدت. اما چرا پس از مدتی همه چیز ناپدید می شود؟

من تصور می کنم که دلیل اصلی این امر که میل و اشتیاق برای ارتباط جنسی پس از چندی در میان زوجین از بین می رود این است که شرکای جنسی دیگر برای هم جدید و باروح و پرنشاط نیستند.

زوجین دیگر مانند گذشته همدیگر را لمس نمی کنند، در آغوش نمی گیرند، و ناز و نوازش نمی کنند. به نظر می رسد که فقط به این خاطر به رختخواب می روند که ارضا شوند و هیچ چیز دیگر برایشان مهم نیست. آیا آنها فراموش کرده اند که ارگاسم تنها بخش ناچیزی از ارتباط جنسی است؟

رابطه ی جنسی به این دلیل در ابتدای آشنایی از جذابیت بالایی برخوردار است چرا که در آن نوازش و لمس کردن و در آغوش گرفتن زیادی وجود دارد. به این امور به طور کلی "پیش نوازی" اطلاق می شود؛ اما چقدر اتفاق می افتد که زوج هایی که برای 10 سال یا بیشتر با هم ازدواج کرده اند، چنین کارهایی را برای هم انجام دهند؟ اگر بخواهیم صادقانه به این پرسش پاسخ دهیم، باید بگوییم که به ندرت چنین اتفاقی روی میدهد. چقدر اتفاق می افتد که یکدیگر را در آغوش بگیرند و شیطنتت به خرج دهند؟ متاسفانه به ندرت.

اما جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد؛ شما اگر بیستمین سال زندگی مشترکتان را نیز می گذارانید این توانایی را دارید که اشتیاق و تمایلی که در ماه عسل داشتید را به زندگی خود بازگردانید! تنها چیزی که به آن نیازدارید قدری پیش نوازی است.

در حقیقت پیش نوازی بخش مهمی از یک ارتباط جنسی موفقیت آمیز را تشکیل میدهد. چیزی است که سبب می شود طرف مقابل بیش از پیش تحریک شود. حرکت کوچکی است که سبب می شود میل طرف مقابل به شما دو چندان شود. زمانیکه فقط به بستر رفته و همه چیز را با مقاربت شروع کنیم، نباید انتظار باشیم که تحریک شویم و به اوج لذت جنسی دست پیدا کنیم. این امکان وجود دارد که برخی از افراد حتی موفق شوند به ارگاسم نیز برسند، اما باید نیمی از وقت خود را صرف تحریک کردن خود و طرف مقابل بکنند.این کار فاصله زیادی با یک معاشقه ی رمانتیک دارد.

اما اگر ارتباط جنسی خود را با قدری پیش نوازی بیامیزید، آنوقت پیش از مقاربت هر دو نفر به مرحله ی تحریک شدگی می رسند. هر دو نفر آماده هستند، تمایل دارند و به اندازه ی کافی برانگیخته شده اند. این امر سبب می شود رابطه بهتری را برقرار کرده و هر دو نفر رضایت بیشتری را از ارتباط خود احساس کنند.

پیش نوازی چیزی نیست که حتماً لازم باشد آنرا قبل از ارتباط جنسی شروع کنید. پیش نوازی را حتی می توانید صبح شروع کنید، حتی اگر تا پایان شب نتوانید رابطه ی جنسی برقرار کنید. به خاطر داشته باشید که همان نوازش ها، در آغوش گرفتن ها و بوسه های کوچک هستند که تمایل و برانگیختگی زیادی در طرف مقابل ایجاد می کنند. خوب شروع کنید و حتی زمانیکه در حال تماشای فیلم هستید دستتان را بر روی پای معشوقه تان بگذارید. بوسه های آرام و لطیف از او بگیرید و کمی شیطنت کنید و یا حتی خیلی زیاد... فقط فراموش نکنید که مهمترین قسمت یک رابطه جنسی رضایت بخش، چیزی نیست جز.... پیش نوازی! .

نویسنده: سوده

نکاتی درباره نحوه علاقمند نمودن آقایون در روابط

مردها یا عاشق نمی شوند و یا وقتی هم که عاشق شدند به سختی عاشق می شوند؛ آقایون عاشق عاشق شدن هستند. شاید به صورت کلیشه ای همیشه آقایون به عنوان افرادی معرفی شده باشند که تک بعدی به قضایا فکر کرده و فقط به دنبال برقراری رابطه جنسی هستند؛ اما حقیقت اینجاست که وقتی یک مرد با کسی که دوستش می دارد ارتباط برقرار می کند، هر روز احساسش نسبت به او بیشتر شده و دلش برای او بیشتر می تپد.

اگر می بینید که نیمی از مردها اظهار می دارند که در حال حاضر با کسی که دوستش داشته باشند، ارتباط برقرار نکرده اند معنایش این است که قلبشان را آماده نگه داشته اند تا برای فرد مورد نظر شروع به تپیدن کند؛ اما این آقایون منتظر چه هستند؟ چه چیز سبب می شود آنها عاشق شوند؟ بعد از شیمی مناسب، جذابیت، و قرارگرفتن در زمان و مکان مناسب تصور می کنم تنها سوالی که به ذهن می رسد، این پرسش باشد که: چه چیز سبب می شود آقایون عاشق شوند و عاشق باقی بمانند؟ در حدودو 60% از آقایون بر این باورند که در یک ارتباط، حفظ رابطه ی دوستانه مهم تر از هر مسئله ای است. (و تنها 8% از آقایون هستند که تصور می کنند ارتباط جنسی از اولین اولویت برخوردار است.) اما اجازه دهید کمی دقیق تر و عمیق تر به این مسئله نگاه کنیم. مردها واقعاً به دنبال برقراری ارتباط با چه تیپ خانم هایی هستند؟ با آگاهی کامل نسبت به این مطلب که کشف علاقه ی آقایون به خانم ها مانند حرکات پولوتونیوم 24 غیر قابل پیش بینی است، اما نکاتی وجود دارد که اگر در خانم وجود داشته باشد، برای آقایون از ارزش بالایی برخوردار خواهد بود. این موارد به شرح زیر می باشند:

خانمی که به چیزی غیر از او علاقه داشته باشد

بله، خیلی خوب است که خانم تمام هواسش به همسرش باشد.

بله، خیلی خوب است که آقا را نازپرورده بار بیاورد.

بله، خیلی خوب است که با خانمی زندگی کنید که امواج تعریف و تمجید، و بوسه ها را بر روی شما سرازیر کند.

اما باید توجه داشت که دیواری به بلندای دیوار چین میان یک نگاه گذرا و جلب توجه برای یک زندگی طولانی مدت وجود دارد. تعداد زیادی از آقایون می گویند که تمایل دارند با کسی ازدواج کنند که به کار دیگری نیز علاقه داشته باشد. به عنوان مثال شغل، ورزش و یا هر چیز دیگری که مربوط به خودش باشد. چرا؟ اشتیاقی که او برای یک کار دیگر از خود بروز می دهد، تایید کننده ی خوبی خدادادی، میل درونی، و استقلال اوست. همه ی این موارد می تواند جزء نقاط مثبت خانمی باشد که مردها تصمیم میگیرند چند دهه از عمر خود را در کنار او سپری کنند.

خانمی که با لحظات مردانه مشکل نداشته باشد

در هر رابطه ای که قرار می گیرید، باید زمانی را به رقص های دو نفره تان اختصاص دهید. زمانیکه یک خانواده از حالت غیر جدی به جدی وارد می شود، بیشتر افراد تنها به خوابیدن و راه رفتن در کنار هم اکتفا می کنند. اما به هر حال لحظاتی نیز وجود دارند که ممکن است یکی از طرفین از این رقص دونفره خسته شود و تصمیم بگیرد که وقت بیشتری را با دوستانش سپری کند. شما هم بهتر است که به او فضای کافی برای انجام این کار را بدهید. آقایون حتی اگر با کامل ترین زن دنیا هم باشند، باز هم دوست دارند که زمانی را با دوستان خود سپری کنند و فضایی مخصوص به خودشان داشته باشند. (64% از آقایون اظهار می دارند که خوشحال می شوند زمانیکه خانم ها برای خود برنامه هایی دارند، وقتی را به خودشان اختصاص بدهند). اگر خانم ها زمان کافی برای خلوت کردن را به آقایون بدهند، مطمئن باشند که آقایون سپاسگزارشان میشوند و ارزش این کار خانم ها را متوجه خواهند شد. نگران نباشید! این شور و اشتیاق دیری نمی پاید و آنها مجدداً به سمت شما باز خواهند گشت.

خانمی با استیل حرکتی ویژه

طرز راه رفتن خانم در نزد همسرش قسمتی از جذابیت ابتدایی او به حساب می آید. خرامیدن خانم از اتاق خواب تا حمام پس از اولین شبی که با هم گذرانده اند می تواند وجد دیداری خاصی را در شوهر ایجاد کند. باید سعی کنید این خرامیدن ها را در تمام لحظات زندگی خود حفظ کنید. اما منظور من دقیقاً از این خرامیدن چیست؟ حالت، شیوه رفتار، اعتماد به نفس، گیرایی، دلربایی و فریبندگی شماست که نشان می دهد شما، هم می توانید جسور و بی باک باشید، و هم مهربان و دوست داشتنی. در یکی از مقاله های اخیر خود مطلبی در مورد اینکه میان اعتماد به نفس و خشونتی که مردها را از شما دور می کند، مقاله ای را تنظیم کرده ام. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به آن مقاله رجوع کنید. حقیقت اینجاست که در یک رابطه کامل و بی نقص آقایون به دنبال خانم هایی هستند که با غرور قدم بردارند و بخرامند. آقایون به دنبال خانم هایی هستند که آنها را به چالش فرا خوانند، خانم هایی که آنها را هل بدهند، و گاهی اوقات رهبری آنها را به عهده بگیرند. این امر هم در بستر هم در مورد برنامه ریزی طریقه سپری کردن تعطیلات هفته ی آینده صدق می کند. خطر چه زمانی ایجاد می شود؟ این خرامیدن ها و دلربایی کردن ها می تواند برای همسرتان جذابیت بسیار زیادی داشته باشد اما در برخی موارد می تواند ضربه های عاطفی شدید به او وارد کرده و اخلاقش را به طور کامل عوض کند به عنوان مثال زمانیکه اینکار را برای مرد دیگری انجام دهید، فرمانروای خودکامه ی رابطه شوید و در مقابل جمع با مادر او جروبحث کنید. او اصلاً از این کار خوشش نمی آید و ترجیح می دهد که شما را در زمان انجام چنین کارهایی از پنجره به بیرون بیندازد.

خانم هایی که در انتخاب پوشاک باسلیقه هستند

خوب آقایون اهمیت چندانی به لباسهایی که میپوشند نمی دهند. اما چیزی که برایشان مهم است توانایی خانم ها در انتخاب البسه مناسب برای آنهاست. بر اساس عقاید فرویدی این نیاز آقایون است که کسی برایشان مادری کند. در هر ارتباط عاطفی نوعی رابطه دادن و گرفتن وجود دارد. آقایون خیلی خوشحال می شوند که اگر ست فعلی لباس هایشان با هم هماهنگی ندارد، همسرشان این امر را به آنها گوشزد کند. خانم می تواند به راحتی همسرش را به سوی انتخاب بهترین کت و شلوار هدایت کند. البته آقایون دلشان می خواهد اینطور احساس کنند که می دانند در حال انجام چه کاری هستند و هیچ نیازی به کمک گرفتن از دیگران ندارند. خانم هایی که با در نظر گرفتن کلیه ی این موارد همسران خود را به سمت انتخاب گزینه ی مناسب هدایت میکنند، جزء با ارزش ترین کمک خلبان ها محسوب می شوند.

اگر شما در این زمنیه که چه چیز سبب می شود آقایون عاشق شوند و به شدت هم عاشق باقی بمانند نظری دارید، بد نیست که پیشنهادات خود با ما نیز در میان بگذارید.

نویسنده: سوده

دلایل علمی عاشق شدن

چه زمانی متوجه حضور کسی در قلب خود میشوید؟ عشق در کیمیای ذهنتان باعث چه رویدادی میگردد؟ و آیا عاشق شدن صرفاً طریقه ای طبیعی برای حفظ بقای نوع بشر است؟

ما نام عشق را بر آن می نهیم. عشق به مانند روشنای آفتاب حس میگردد. اما روح بخش ترین احساسات انسانها شاید همین راه حل زیبای طبیعت برای بقای نسل آدمیان و تولید مثل آنها باشد.

مغر توسط مجموعه ای از مواد شیمیایی اثر بخش، ما را در دام عشق گرفتار می آورد. تـصور بر این است که در حال گزینش شریکی برای خود هستیم، در حالی که ممکن است طعمه ای دلباخته برای دام دوست داشتنی طبیعت بیش نباشیم.

آنگونه که شما تصور میکنید نیست...

روان پژوهان نشان داده اند در حدود 90 ثانیه تا 4 دقیقه زمان لازم است تا شما درباره عشق کسی تصمیم گیری نمایید.

تحقیقات گویای این مطلب میباشند:

  • %55 از طریق زبان جسمانی علاقه پدید می آید
  • %38 از طریق لحن صدا و سرعت سخن گفتن
  • فقط %8 از طریق گفتگو عاشق میشوند

3 مرحله عشق

روانشناسان برای عشق سه مرحله پیشنهاد نموده اند: شهوت، مجذوبیت و تعلق. هر کدام از این مراحل بدلیل وجود هورمونها و مواد شیمیایی خاصی ایجاد میشوند.

مرحله 1: شهوت

این اولین مرحله عشق بوده و در هر دو جنس زن و مرد بدلیل وجود هورمونهای جنسی استروژن و تستسترون پدید می آید.

مرحله 2: مجذوبیت

زمانی شگفت انگیز، هنگامیکه به عشقی حقیقی مبتلا شده اید و بسختی میتوانید به دیگران فکر کنید. دانشمندان بر این باورند که سه انتقال دهنده عصبی اصلی در این مرحله دخیل میباشند: آدرنالین، دوپامین و سروتونین

آدرنالین

مراحل ابتدایی علاقمندی به یک فرد باعث فعال شدن واکنشهای استرس زا و افزایش سطح آدرنالین و کرتیزول در خون می گردد. این فرآیند تاثیر فریبنده ای در فرد ایجاد میکند: وقتی او را برای اولین بار می بینید بدنتان عرق می کند، قلبتان سریعتر میتپد و دهانتان خشک میگردد.

دوپامین

یک زوج تازه ازدواج کرده تحت معاینه مغزی قرار گرفتند و مشخص گردید که میزان سطح دوپامین که نوعی انتقال دهنده عصبی بشمار میرود در آنها بالا است. این هورمون از طریق رهاسازی حس شدیدی از لذت، باعث تحریک 'میل و رغبت' در شخص میگردد. این دقیقاً همان تاثیری است که بعد از مصرف کوکائین در مغز بوجود می آید!

نتایج آزمایشات دال بر وجود مقدار قابل توجهی از دوپامین در اغلب زوجین میباشد: افزایش انرژی، کاهش نیاز به خواب و غذا، حواس متمرکز و لذتی مطبوع در کوچکترین جزئیات رابطه.

سروتونین

و در انتها سروتونین، یکی از مهمترین هورمونها، که باعث میگردد بسیار زیاد به معشوقتان فکر کنید.

آیا عشق شیوه تفکرتان را تغییر می دهد؟

در یک بررسی علمی مشخص شد که در مراحل اولیه ایجاد عشق ( مرحله مجذوبیت ) نحوه فکر کردن دچار دگرگونی شگرفی می شود. از بیست زوج جوان که ابراز علاقه بسیار شدیدی نسبت به هم می نمودند، دعوت بعمل آمد تا مشخص گردد که آیا مکانیزم تفکر دائمی به معشوق در مغز با مکانیزمی که باعث بروز اختلال وسواس فکری-عملی میشود ارتباطی دارد یا خیر.

با تحلیل نمونه های خونی گرفته شده معلوم گردید که میزان هورمون سروتونین در زوجهای جوان با سطوح پایین این هورمون در بیماران وسواس فکری-عملی برابری میکند.

عشق نیاز به ناپیدایی دارد

افرادی که بتازگی عاشق هم شده اند صورتی خیالی، شاعرانه و ایده آل به شریک زندگیشان می بخشند، محاسنشان را بزرگ نمایی نموده و عیوبشان را می پوشانند.

همچنین زوجهای جوان، خودِ رابطه را نیز متعالی جلوه می دهند و تصور میکنند که رابطه شان از هر زوج دیگری صمیمی تر و زیباتر است. روانشناسان معتقدند که ما به چنین نگرش خالصانه ای نیازمندیم. این نگرش باعث میگردد، تا زمان وارد شدن به مرحله بعدی عشق، یعنی تعلق، در کنار یکدیگر باقی بمانیم.

مرحله 3: تعلق

تعلق ضمانتی است که زوجین را متعهد میکند برای بچه دار شدن و پرورش آنها به اندازه کافی در کنار هم زندگی کنند. دانشمندان تصور میکنند که دو هورمون اصلی در رابطه با ایجاد حس تعلق دخیل هستند: اکسیتوسن و واسوپرسین.

اکسیتوسین - هورمون نوازش

اکسیتوسین هورمونی قدرتمند است که توسط زنان و مردان در حیم ارگاسم ترشح میشود. این هورمون احتمالاً حس تعلق را عمیق تر نموده و باعث میگردد زوجین بعد از اتمام رابطه جنسی بیش از پیش نسبت به هم احساس نزدیکی کنند. مطابق با این نظریه، هر قدر زوجین بیشتر رابطه جنسی برقرار کنند، پیوستگی و صمیمیت بین آنها نیز بیشتر خواهد شد. اکسیتوسین هنگام زایمان نیز ترشح شده و به ایجاد پیوند عاطفی قوی بین مادر و کودک، کمک شایانی می نماید. یکی دیگر از وظایف این هورمون خروج اتوماتیک شیر از سینه مادر در هنگام گرسنگی کودک است.

یک استاد روانشناسی نشان داد که اگر ترشح طبیعی هورمون اکسیتوسین در گوسفندان و موشها متوقف شود، آنها تازه متولدین خود را پس خواهند زد.

بطور عکس، تزریق اکستوسین به موشهای ماده ای که هیچگاه رابطه جنسی نداشتند، باعث دوستی کردن آنها با نوزادان موشهای دیگر گردید. موشهای ماده این نوزادان را گونه ای مراقبت میکردند که گویی متعلق به خودشان است.

واسوپرسین

واسوپرسین یکی دیگر از هورمونهای مهم در مرحله تعهد بلند مدت است و بعد از رابطه جنسی ترشح میگردد.

واسوپرسین (هورمون ضد ادرار) به همراه کلیه ها جهت کنترل تشنگی کار میکند. نقش بالقوه این هورمون در روابط بلند مدت زمانی که محققان مشغول مشاهده رفتارهای موشهای صحرایی بودند مشخص گردید.

موش های صحرایی در روابط جنسی که لزوماً برای تولید مثل نبود، بیشتر شرکت میکردند. آنها همچنین - همانند انسانها - رابطه زوجیت مستحکم تر و پایدارتری را بنا مینمودند.

زمانیکه به این موشها داروی متوقف کننده اثر واسوپرسین خورانده می شد، بدلیل از بین رفتن صمیمیت و عدم مراقبت احساسی از جفت، ارتباط آنها با جفتشان بسرعت قطع میگشت.

و در نهایت... چگونه عاشق شویم

  • شخصی کاملاً غریبه را بیابید.
  • به مدت نیم ساعت اطلاعاتی صمیمی درباره زندگیتان در اختیار یکدیگر قرار دهید.
  • سپس به مدت چهار دقیقه بدون اینکه حرفی بزنید عمیقاً به چشم های هم خیره شوید.

یک روانشناس مشهور که در حال مطالعه دلایل عاشق شدن انسانها میباشد، از چندین زن و مرد درخواست کرد تا سه مرحله بالا را انجام دهند و متوجه گردید که بسیاری از زوج ها بعد از یک آزمون 34 دقیقه ای عمیقاً احساس مجذوبیت می نمودند. دو زوج مورد مطالعه وی بعدها با یکدیگر ازدواج کردند.

نویسنده: کامران

چرا خانم ها نباید با آقایون متاهل ارتباط برقرار کنند؟

برخی از خانم ها تمایل دارند که با مردهای متاهل ارتباط برقرار کنند و این کار را تنها به خاطر ریسک و هیجانی که در بردارد انجام می دهند. واقعاً تاسف آور است. گاهی اوقات این افراد اصلاً متوجه نیستند که تا چه اندازه ضرر و زیان به بار می آورند. بعضی وقت ها یک چنین خانم هایی تنها به برقراری رابطه ی جنسی و پول فکر می کنند. در برخی موارد دیگر هم کار به جایی می رسد که یکی از طرفین نسبت به دیگری احساس پیدا کرده و به او علاقمند می شود. این برای همسر اول انصاف نیست که یک نفر دیگر از راه برسد و شوهر او را با خود ببرد. همسر اول در کل این ارتباط بی گناه است.

این حق خانم نیست که آسیب های عاطفی شدیدی را تحمل کند و شاهد آن باشد که همسرش با زن دیگری ارتباط برقرار کرده. زمانیکه یک زن با احتساب به این امر که طرف مقابل دارای زن و زندگی می باشد، باز هم با او ارتباط برقرار می کند، فقط در پی رسیدن به نیات پلید و شیطانی خودش است. اصلاً برایش اهمیتی ندارد که ممکن است همسر اول این آقا چه آسیب هایی را متحمل شود. این زن فقط نیتش این است که زندگی او را از هم بپاشاند. یک چنین زن هایی معمولاً سعی می کنند رفتارهای خودشان را به طرق مختلف توجیه کنند و خیانت موجود را پیش برده و زندگی زن و شوهر را از هم بپاشند.

اکثر خانم هایی که خیانت پیشه می کنند و با مردهایی که دارای همسر هستند ارتباط برقرار می کنند این کار را تنها به دلیل احساس قدرت انجام می دهند. با این کار احساس می کنند که قدرت آن را دارند تا مرد را از همسرش جدا سازند. البته گاهی اوقات این کار جواب نمی دهد و در اکثر موارد مرد از همسر اولش جدا نمی شود. در چنین حالتی معمولاً مرد دوباره با احساس شرمندگی به سوی همسر اولش باز میگردد و سعی می کند که رابطه ای را که خراب نموده مجدداً بازسازی کرده و روابط خود را با همسرش بهبود بخشد. البته در برخی موارد هم دیده شده است که وقتی خانم با مردی متاهل ارتباط برقرار کرده، خودش هم نمی دانسته که این مرد متاهل است. برخی از مردهای متاهل در مورد وضعیت تاهل خود به خانم های دیگر دروغ میگویند.

به هر حال این امکان وجود دارد که چه مرد و چه زن هر کدام به نقطه ای برسند که احساس گناه به آنها دست بدهد و از خیانت کردن خود پشیمان بشوند. اگر این احساس گناه شدت پیدا کند، یکی از طرفین به این ارتباط پایان می دهد. برخی از آقایون تنها به این دلیل که قادر به تحمل تعارض و دوگانگی در زندگی خود نیستند به یک چنین ارتباطی پایان می دهند. احساس گناه مانند کنه به جانشان می افتد و آنها را رها نمی کند. البته در این میان مردهایی هم وجود دارند که به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند و هیچ تمایلی هم به بهبود رابطه از خود نشان نمی دهند. این قبیل افراد معمولاً از همسر اول خود جدا می شوند و سپس با معشوقه ی خود ازدواج میکنند. البته زمانیکه هیچ امیدی برای بهبودی رابطه به چشم نمی خورد، شاید طلاق بهترین گزینه ی انتخابی باشد.

همسر اول معمولاً در یک چنین شرایطی احساس خشم، و عصبانیت می کند و اغلب این حس را پیدا می کند که شاید تقصیر او بوده که همسرش به او خیانت کرده و به این امر فکر میکند که چه خطایی از او سر زده است؛ اما حقیقت اینجاست که همسر این آقا هیچ کار اشتباهی انجام نداده، خیانت به این دلیل اتفاق افتاده است که آقا تصمیم گرفته به همسر خود خیانت کند. مردی که خیانت می کند این کار را علیرغم میل باطنی همسر خود انجام می دهد.

اگر یک مردی از زندگی خود احساس رضایت نمی کند، باید درخواست طلاق بدهد نه اینکه به همسر خود خیانت کند. واقعاً جای تاسف است که چرا برخی از آقایون زندگی مشترک خود را آنقدرها که باید و شاید جدی نمی گیرند.

آسیب زمانی به حد اعلای خود می رسد که شوهر، زن دوم را باردار می کند. بارداری مشکلات را هزار مرتبه پیچیده تر می کند. این مسئله برای همسر اول غیر قابل تحمل است.

خیانت را تنها زمانی می توان بخشید که هر دو نفر تصمیم بگیرند که واقعاً به صورت صمیمانه بر روی از بین بردن آن کار کنند. برای اینکه فرد بتواند طرف مقابل را ببخشد، زمان لازم دارد. بازسازی اعتماد و اطمینان مستلزم گذر زمان است. اگر کسی که یک بار خیانت کرده بود، مجدداً این کار را انجام دهد، واقعاً جای تامل وجود دارد چراکه یک مرتبه از خطای او چشم پوشی شده و این بار دومی است که مجدداً یک چنین خطای نابخشودنی را تکرار می کند.

نویسنده: سوده

بازسازی اعتماد در روابط

 

یکـی از ارباب رجوع هایم روزی از من سوال کرد که اعتمادکردن به یک فرد دیگر چه معنایی را در بردارد. او میخواست بداند که درمقابل همسری که نادرست، متقلب، بیملاحظه است و بـرای خود معشوقه میگیرد، چه عکس العملی بایدنشان داد. او می خواست بداند که آیا این امکان وجود دارد
زمانیکه فرد کـار نادرستی را انجام مـی دهد، باز هم بتوان اعتماد و اطمینان را مجدداً در رابطه بوجود آورد یا خیر.

اعتماد به دیگری بر چه اموری دلالت می کند؟

اعتماد به مفهوم کاربردی بدین شرح است که شما به طرف مقابل اطمینان می کنید، تصورتان بر این است که با شما صادق است، به قول های خود وفادار است و آنها را عملی می کند، به شما وفادار است، و ترکتان نخواهد کرد. در این قسمت فاکتورهایی مطرح می شوند که پیرامون مبحث اعتماد باید آنها را در نظر بگیرید. هنگامیکه میخواهید به دیگران اعتماد کنید باید یک چهارچوب واقع گرایانه را در ذهن خود مجسم کنید و این احتمال را نیز بدهید که امکان خطا و شکست نیز وجود دارد. اعتماد باید در محیطی مملو از خواست و اراده و بخشش بوجود آید و در نظر داشته باشید که اعتماد در کنار محبت و پذیرش است که به اوج شکوفایی خود خواهد رسید.

اعتقاد بر این است که در مقوله اعتماد، هیچ گونه ماشین جادویی وجود ندارد؛ به این معنا که چنین نیست شما موادی را وارد ماشین مورد نظر کرده و از آنطرف اعتماد بدست آورید. درون افراد بسیار پیچیده است، ممکن است آسیب ها و لطماتی را در گذشته تجربه کرده باشند. ترس ها و شکست های گذشته ممکن است پذیرش آنها را برای اعتماد پایین بیاورن، اما به هر حال همه ی انسان ها این توانایی را دارند که گذشته ی خود را تغییر داده و اعتماد و اطمینان را مجدداً به رابطه ی خود راه بدهند. شما می توانید اعتماد را در رابطه هایی که اعتماد در آن از بین رفته است از نو زنده کنید. در این راه کمک پروردگار را نیز نباید فراموش کرد.

انتظارات خود را تدوین کنید

همه ما انسان هستیم، سست و شکننده ایم، ممکن است دچار وسوسه و اشتباه شویم، و گناهی را مرتکب شویم. به همین دلیل زمانی که به کسی اعتماد می کنید باید نوعی اعتماد واقع گرایانه را برای خود مرجع قرار دهید. به مرور زمان هر چقدر که رابطه صمیمی تر می شود، اعتماد میان طرفین نیز افزایش پیدا خواهد کرد. چرا که وقتی شما با کسی که دوستش می دارید زمانی را صرف می کنید و به مرور زمان شناخت و آگاهی شما از او زیاد تر می شود، نتیجتاً با هم تفاهم بیشتری پیدا میکنید و اعتبار رابطه شما نیز افزایش می یابد. شما می توایند نسبت به خصوصیات اخلاقی، شخصیت، نیازها، خواست ها، محرک ها و ترس های طرف مقابل دید بازتری پیدا کنید و به این واسطه اربتاط بهتری را با او برقرار کنید.

عشق بی حد و مرز به راحتی میتواند اعتماد ایجاد کند به این دلیل که وقتی شما یک چنین عشقی را نسبت به فرد مقابل ابراز می کنید، فرد به طور معمول و به خودی خود می تواند حس پذیرش القا شده ازسوی شما را درک کند و با شما احساس راحتی پیدا می کند. فرد مورد نظر همچنین می تواند به راحتی احساساتش را با شما در میان بگذارد. عشق بی قید و شرط همچنین می تواند سبب ایجاد عزت نفس در فرد گردد و ترس از عدم پذیرش را در آنها به میزان زیادی کاهش دهد. به این طریق آنها در ارائه ی احساساتشان نسبت به شما صادق خواهند بود و نظرها و عقایدشان را به راحتی با شما در میان می گذارند و از شکست هایشان با شما سخن خواهند گفت. نتیجه ی انجام چنین اعمالی، اعتماد و اطمینان را به رابطه ی شما دعوت خواهد کرد. دلیلش این نیست که فرد مقابل انسان کاملی است بلکه تنها دلیلش این است که با صداقت در این رابطه رفتار شده است.

عشق مطلق صبور و مهربان است

این عشق به دنبال کسب منافع شخصی نیست. هیچ موقع تاریخچه ای از کارهای اشتباه را در ذهن خود ثبت نمی کند. زمانیکه عشق صبور نباشد، تحمل نکند، بخشش نداشته باشد، همیشه مایوس باشد، و دنبال خطا و اشتباه بگردد سبب ایجاد ترس می شود و فقط به دنبال پیدا کردن عیب و نقص در طرف مقابل است. عشقی که در آن ترس وجود داشته باشد، جوی از تخریب، نادرستی و بی ثباتی را ایجاد می کند.

شما در ابتدا می توانید حد محدودی از اعتماد را به طرف مقابل داشته باشید تا او را به خوبی بشناسید؛ آنوقت آنها به مرور زمان متوجه می شوند که واقعاً به آنها اهمیت می دهید، اما حقیقت اینجاست که برخی از افراد برای نابودی احساسات دیگران هیچ ارزشی قائل نمیشوند. به طور حتم زمانیکه کسی در قبال آنها قول خود را می شکند، به وعده ای که داده عمل نمی کند، خیانت می کند، بی وفایی می کند، و یا دروغ می گوید باید خودش را تغییر دهد. شما می توانید از او تقاضا کنید که برخی چیزها را عوض کند و این ریسک را بپذیرید که مجدداً همه چیز را از نو شروع کنید. می توانید برای شروع مجدد از منابع مختلفی از جمله مشاور کمک بگیرید. اگر افکار خودکشی به ذهنتان خطور کرد، می توانید با 110 تماس بگیرید و یا به اورژانس بیمارستان مراجعه نمایید.

اگر فرد مقابل در مورد تغییر جدی نبود و مرتباً به دروغ گفتن ادامه می داد، آنوقت باید روی این مطلب فکر کنید که "آیا بهتر نیست رابطه ی خود را پایان بخشید؟"

نگاه دقیقی هم به خودتان بیندازید

شما خودتان انسان کاملی نیستید و احتمالاً زمانی بوده که کسانی را که دوستتان می داشتند را ناراحت و ناامید کرده و آنها را از خودتان رنجانده اید. می توانید قول بدهید که هیچ گاه چیزی که باعث آزار رسیدن باشد نگویید، هیچ گاه دروغ نگویید، مبالغه نکنید و همیشه به قول هایتان عمل کنید. اما از آنجایی که شما انسان هستید باز هم ممکن است که اشتباه کنید و فرد مورد نظر را ناامید کنید. تنها چیزی که شما و شریکتان می توانید به هم قول بدهید این است که رشد کنید به دنبال حق باشید و از پروردگار طلب قدرت و تغییر کنید. در این صورت شما و کسی که دوستش می دارید، هر دو قابل اعتماد تر می شوید و هر چند که هیچ یک از شما دو نفر نمی توانید انسان های کاملی باشید، اما می توانید در رابطه تان برای یکدیگر قابل ستایش باشید.

در هر رابطه ای که انسان ها با یکدیگر برقرار می کنند به هر حال این امکان زیاد است که انواع مختلفی آزار و اذیت در آن بوجود آید. به همین دلیل همه ی ما نیاز داریم که تبدیل به افرادی شویم که راحتتر می بخشند و راحت تر به اشتباهاتشان اعتراف میکنند. این توانایی روح افراد را تصفیه کرده، تواضع و فروتنی را در میان افراد گسترش می دهد و صلح و دوستی را در میان آنها برقرار می سازد. به این طریق بر ژرفای عشق و سرسپردگی موجود در رابطه افزوده می شود.

اجزای تشکیل دهنده ی عشق از جمله بخشش و سرسپردگی از جمله مهتمرین مولفه های ایجاد اعتماد در یک رابطه محسوب می شوند. بخشش به شما این اجازه را می دهد که از نو همه چیز را برای یک مرتبه ی دیگر شروع کنید و برای بار دیگر به یک انسان جایز الخطا اعتماد کنید. عشق و محبت، اعتماد را تقویت می کند. سرسپردگی و صداقت حس مسئولیت پذیری طرفین را نسبت به یکدیگر افزایش میدهد. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید مبحث بخشش و دلایل سخت بودن بخشش را مطالعه نمایید.

توانایی بخشش از توانایی بخشیدن فردی نشات می گیرد. همه ی ما انسان هستیم و در زندگی خود دچار نقصان و کاستی می شویم. انسانها به راحتی می توانند روح خود را پاک کنند هر چند هم وقایع ناگوار بیشماری در گذشته برایشان اتفاق افتاده باشد. خداوند امروز به ما قدرت داده و برای آینده نیز امید را برایمان مقرر نموده است. هر اتفاقی که دیروز برایتان روی داده باشد، بخشیده خواهد شد و فرداها خداوند به همراه شما خواهد بود.

نویسنده: سوده